پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۰۳

مصاحبه ي سارا بهرامي

زوم روي بانو سارا

..و تو هم نميتوانستي وسوسه بازي در نقش اصلي يك سريال را در اولين تجربه جديات ناديده بگيري؟

بله اما آقاي جلالي ضمن اينكه ميدانستند من چه انگيزهاي براي اين كار دارم، از تعهد قلبيام نسبت به كار نمايش نيز مطلع بودند. يادم هست يك روز آقاي سامان به من گفتند اگر مجبور به انتخاب باشي چه ميكني؟ واقعاً آن روز خيلي روز تلخي براي من بود! گفتم واقعاً به لحاظ اخلاقي من نميتوانم دو هفته مانده به اجرا از اين تئاتر كنار بكشم.

آقاي جلالي واقعاً كمك كرد.شخصيتي شبيه به «پروانه»را هرگز در دنياي تئاتر تجربه كرده بوديد؟

خير. من در نمايش «متولد ۶۱» پيام دهكردي، نقشي نزديك و از نسل خودم را بازي كرده بود. آنجا هم يك دختر جسور، مادر، مهربان و… را بازي كرده بودم كه به نظرم خيلي مشابه پروانه نبود.و حالا بايد از نقش «پروانه» به عنوان اولين پله نردبان ترقيات در دنياي بازيگري بيشترين سود را ببري. با خودم گفتم اين بزرگترين شانس زندگي تو است، البته تا اينجا، پس من بايد با چنگ و دندان به آن بچسبم و همه سعيام را به خرج بدهم. اين مهمترين تصميمي بود كه براي پروانه گرفتم. وقتي كه اين تصميم را گرفتم ميدانستم بايد همه تلاشم را به خرج بدهم. من واقعاً روزهاي سختي را پشت سر گذاشتم. از يك سو ميدانستم كه مسؤوليت سنگين نقش اصلي يك فيلمنامه را بر عهده دارم. از سويي ديگر ميدانستم به عنوان يك بازيگر تئاتري كه تجربه چند كار تصوير هم داشته، حالا بايد خودم را تثبيت كنم و ثابت كنم من ميتوانم. در حقيقت در كنار اين تيم حرفهاي من يك تازهوارد بودم كه بايد تلاش دو چندان و صد چندان ميكردم تا اعتماد اعضاي اين پروژه را به كارم و خودم جلب كنم. حدود سه هفته من از ساعت ۱۰ صبح ميرفتم سر تمرين تا ۴ بعدازظهر، بعد از تئاترشهر با سرعت ميرفتم سعادتآباد پيش آقاي سامان، آنجا دورخواني داشتيم و راجع به نقش و فيلمنامه حرف ميزديم، يك عالم سؤال به من داده بودند راجع به شخصيت كه بايد جواب ميدادم و. ..جالب اينكه همه اين شرايط در حالي بود كه هنوز نميدانستم قرار است اين نقش را بازي كنم يا خير! در آن سه هفته من، آقاي سامان، شيوه كاري و سختگيريهايشان را شناخته بودم و ميدانستم كارگرداني نيستند كه راحت از كنار مسئلهاي عبور كنند. در طول كار هم تعامل بسيار خوبي داشتيم و در نزديك شدن من به نقش بسيار كمك بودند.

رابطه شما با ديگر بازيگران جوان پروژه كه هر كدام براي خودشان داراي تجاربي بودند چگونه بود؟

آيا پاسكاريهاي حسي بين شما با تعامل ايجاد ميشد يا شما به عنوان يك بازيگر تا حدودي تازهوارد در اين ارتباط…يكي از كارهايي كه كارگردان كرد. اين بود كه قبل از تصويربرداري براي من با تكتك بازيگران كار دورخواني گذاشتند من چند جلسه با آقاي كميلي، آقاي سلوكي و دكتر صادقي كه در دانشگاه استاد من بودند و تا حدودي به ايشان نزديكتر بودم دورخواني داشتم بعد با خانم چرخنده همين طور، روزهاي اول كار سخت بود، به هر حال آنها حرفهاي بودند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.